کارهاي زنبورداري در ماه تير


 


در خيلي از كشورهاي سرسبز جهان كه از باران كافي برخوردارند در ماه هاي خرداد و تير حتي اغلب مرداد بيشترين مقدار عسل ساليانه از هر كندو برداشت مي شود. كشور ما با وسعتي بيش از يک و نيم ميليون كندوي زنبور عسل در حال حاضر كه بطور متوسط يك كندو در هر كيلومتر مربع و يا هر 100 هكتار مي شود مي بايست معمولا بهشتي براي زنبورداري باشد. متاسفانه خشكي هوا و كمي فوق العاده باران و در نتيجه فقدان گياهان وحشي و اهلي عسل خيز وضع را به طريقي تغيير داده كه عملا استعدادي مناسب با وسعتش براي زنبورداري نمي تواند از خود نشان دهد.

در مقابل اين ضعف داراي نكته جالبي هم مي باشد كه آن عبارت از متفاوت بودن آب و هوا در منطق مختلف آن است. بدين طريق كه در تابستان هنگامي كه هواي آبادان و اهواز بيش از 45 درجه بالاي صفر است در ارتفاعات متوسط ايران مركزي و يا در مناطق كوهستاني گيلان و مازندران گرماي هوا حدود 25 درجه را نشان مي دهد. همين وضع براي زمستانش هم مثلا بين بوشهر و تبريز و يا بندرعباس و مشهد صادق است. بنابراين مي توان معتقد شد كه در هر فصل از سال نقاطي در ايران وجود دارند كه براي زنبورداري مناسبند.

با مهاجرت دادن كندوها به آن نقاط مدت و امكانات فعاليت زنبورها طويل تر و بهتر شده و قادر به جمع آوري عسل زيادتري مي گردند. هرگاه امكان مهاجرت دوم و سومي هم وجود داشته باشد باز سطح محصول عسل ساليانه زنبورستان بالاتر مي رود. ولي اين را هم بايد فورا اضافه كرد كه اين نقاط را بايد قبلا شناخت و به طور تقريب دانست كه در چه تاريخ چه گلي در كجا باز شده و شهد مي دهد و به همان جا مهاجرت كرد. اين مهاجرت ها بايد تنها به نقاطي انجام گيرد كه از لحاظ گياه يا گياهان عسل خيز غني باشند وگرنه خوش آب و هوا بودن منطقه كافي نيست و مسئله اي براي زنبورها و زنبورداران حل نمي كند.

اوايل تير ماه وقت مهاجرت دادن كندوهاست. در خيلي از مناطق كشور فصل گل گياهان عسل خيز در اين ماه و اغلب حتي اوايل تا اواسط خرداد ماه پايان يافته است و هرگاه بخواهيم محصول عسل جالبي برداريم بايد حتما كندوها را به نقاط كوهستاني كه گل هاي فراوان داشته باشند مهاجرت داد. اين مهاجرت و يا مهاجرت ها با وجود همه مزاحمت هائي كه ايجاد مي كند در شرايط كشور مناطق سرسبز استان هاي شمالي ايران از طرفي غير قابل احتراز بوده و از طرف ديگر از نظر اقتصادي حتما لازمند و مسلم اينكه به نفعش مي ارزند.

گياهاني كه در تير و مرداد مي توانند بيشترين عسل را در ايران بدهند آويشن و اسپرس مي باشند. آويشن در مناطق مرتفع يعني ارتفاعات بيش از 2000 متر به صورت بوته و به حالت وحشي و خود رو ديده مي شود. اسپرس را كه گياهي علوفه ايست در مناطقي ‍ كه آب كافي وجود داشته باشد و معمولا در ارتفاعات حدود 1000 متر مي كارند.

اگر كندو در يك نقطه در تمام سال باقي مانده و مهاجرت داده نشود در صورت مساعد بودن منطقه از آن ساليانه بيش از 7 الي 8 كيلو عسل نبايد انتظار داشت و حال آنكه همين كندو را اگر ساليانه چند بار به نقاط پر گل مهاجرت دهند مي تواند 50 كيلو و حتي بيشتر عسل بدهد. هر زنبورستان بايد اقلا يك قپان در اختيار داشته باشد و آن را زير قويترين كندو بگذارند. تغييرات وزن همين يك كندو را زنبوردار در يك دفترچه و يا كاغذ ياداشت و با روزهاي پيش مقايسه نمايد. بدين وسيله در جريان فعاليت روزانه همه جمعيت هاي زنبورستانش كم و بيش قرار مي گيرد و بهتر مي تواند تشخيص دهد كه آيا زنبورها روزانه عسل مي آورند يا نه.

چيز مهمتر آنكه زنبوردار به كمك قپان زمان ختم شهد آوري جمعيت ها در يك منطقه را بهتر تشخيص مي دهد و كندوها را به موقع به مناطق ديگري كه شهد دهي گل هايشان تازه شروع شده و يا به زودي شروع خواهد شد انتقال مي دهد و در نتيجه زنبورها را در منطقه اي كه شهدش تمام شده سرگردان و بيكار نمي گذارد تا به فكر بچه دادن بيفتند و ديگر عسلي به كندويشان نياورند. يادداشت هايي را كه در آنها وزن ها را نوشته نبايد پس از پايان شهد دهي گياهان دور انداخت بلكه آنها را نگهداشته و با ياداشت هايي كه در سال هاي بعد و بعدتر تهيه مي نمايد مقايسه نموده تا هم وضع منطقه از لحاظ عسل دهي براي زنبوردار روشن گردد و هم از آنها در تنظيم يك تقويم مهاجرت خصوصي ساليانه استفاده كند.

اگر وزن يك كندو كمي بعد از غروب آفتاب را با وزن همان كندو در صبح زود روز بعد مقايسه شود هميشه مقداري كمبود وزن در صبح روز بعد مشاهده مي گردد. اين موضوع نبايد زنبوردار را ناراحت كند و يا وي را به تعجب وا دارد. دليلش اين است كه زنبورها شهدهائي را كه در روز با خود از خارج مي آورند تقريبا به همان صورت خام در داخل سلولها مي گذارند و شب ها را نمي توانند به خارج از كندو پرواز كنند و بيكارند شهدها را از داخل سلول ها مكيده رويشان كار كرده و غليظ مي نمايند تا تبديل به عسل شود. براي اينكه شهد را غليظ كنند مقداري از آبش را جذب بدنشان نموده و مقدار ديگري را به صورت بخار در مي آورند. بخار حاصله را از راه سوراخ پرواز به خارج مي فرستند كه در نتيجه آن وزن كندو صبح روز بعد كم مي گردد.

با پايان يافتن تير ماه سال زنبورها نيز كم كم به انتهايش نزديك مي شود. گو اينكه زنبورها هنوز هم عسل به كندو مي آورند ولي مقدارش از ماه هاي پيش معمولا خيلي كمتر است. در نتيجه ملكه هم بايد مرتب روزانه تعداد كمتري تخم بگذارد. ادامه اين وضع محصول عسل در سال بعد را به خطر مي اندازد. چه زنبورهايي كه از مرداد و شهريور و مهر متولد مي شوند جمعيت هاي زمستاني و اوايل بهار سال بعد را تشكيل مي دهند. اگر ملكه در اين ماه ها كم تخم بگذارد جمعيت آن در زمستان و اوايل بهار سال آينده ضعيف مانده و قادر به جمع آوري شهد از گل هاي درختان ميوه نخواهند شد.

از همين حالا زنبوردار بايد به فكر زنبورهايش بوده و از همه عواملي كه در قوي ماندن جمعيت هايش موثرند استفاده كند. اگر در طبيعت شهد نباشد روزانه مقداري شربت و يا بهتر است عسل مخلوط با آب در اختيار زنبورها قرار دهد تا ملكه گول خورده و به خيال اينكه شهد از خارج وارد كندو مي شود از تعداد تخم هاي روزانه اش نكاهد. به علاوه تغذيه تقويتي و به دنبالش تغذيه زمستاني را بعد از برداشت آخرين محصول عسل فوري شروع كند و بدون وقفه ادامه داده و به پايان برساند.


منبع : کتاب زنبور عسل و پرورش آن، دکتر شهرستانی